تمام مقالات پل هنر

اصول هفتگانه هنر ایران

اصول هفتگانه هنر ایران: اسلیمی

هنرهای سنتی ایرانی دنیایی متنوع و سرشار از رنگ، طرح، نقش، شکل و تصویر است. به هر کدام از شاخههای هنرهای سنتی ایرانی که ورود میکنیم طرحها و نقشهای فراوانی در برابر چشمان ما قرار میگیرند. طرح ها و نقشهایی که زیبایی و تزیین را برای آثار هنری ایجاد میکنند. یکی از وجوه مهم هنرهای سنتی ایرانی وجه تزیینگرای آن است به طوری که هیچ هنر بدون تزیینی را نمیتوان در آن مشاهده کرد. فرشها، پارچهها، سفالینهها و ... همگی سرشار از تزیینات زیبا هستند. این تزیینات در طول تاریخ هفت هزار ساله هنر در ایران شکل گرفته اند و در هر دوره تاریخی چیزی بدانها افزوده شده و کاملتر شده اند. وجوه تزیینی هنر ایران در طی این تاریخ طولانی، در هفت اصل با عنوان اصول هفتگانه هنر ایران مدون شدهاند. قاضی احمد قمی در کتاب گلستان هنر(1006ه.ق) مینویسد:« ... و همچنانکه در خط شش قلم اصل است در این فن نیز هفت اصل معتبر است»( قاضی احمد قمی،132:1383)این هفت اصل تزیینی عبارتند از اسلیمی، ختایی، فرنگی، فصالی و نیلوفر، ابر، واق و گره. در این نوشتار اصل اول از اصول هفتگانه هنر ایران یعنی اسلیمی و نقش و جایگاه آن در هنرهای ایرانی معرفی میشود.

 

هفت اصل هنرهای تزیینی ایرانی

اسلیمی چیست؟

اسلیمی به عنوان اصل نخست از اصول هفتگانه تزیینی در هنر ایران، نوعی نقشمایه گیاهیِ گَردان است بر پایه خطوط منحنی و مدور و گردشها و قوسهای دوّاری و حلزونی که به صورت ساقهها و شاخههای مارپیچ و درهمتافته یک گیاه، در پیچ و خمی بی انتها و دَوَرانی دائمی به یکدیگر میپیچند، در هم میتابند، از دل یکدیگر جوانه میزنند، به هم متصل میشوند، سر در گریبان یکدیگر میکشند، در هم تمام میشوند و دوباره سر بر میآورند و به این ترتیب در سرتاسر سطح اثر هنری به صورت تکراری و اغلب قرینه، گسترش مییابند و آن را مشحون از حرکتی بی ابتدا و بی انتها از پیچش های خیال انگیز و زیبا میکنند و چشم بیننده را یکسره به دنبال خود میکشانند. از نظر پوپ این نقوش به شدت با قانون های ریاضی مرتبط هستند و نحوه شکل گیری، گسترش و تناسبات آن بر اساس قوانین ریاضی شکل میگیرد.(پوپ، 43:1355).

 منشا اصلی این نقشمایه گیاهی شاخههای به هم پیچیده درختان به ویژه درخت تاک و پیچک های این درخت است که هنرمندان آن را به شکلی مجرد و انتزاعی یا غیر واقعگرایانه بازآفرینی کرده اند. عناصر مختلف نقشمایه اسلیمی از طبیعت برگفته شدهاند. برخی اسامی مصطلح در این نقشمایه مانند اسلیمی پیچکدار، اسلیمی گلدار، اسلیمی برگی و ... بن مایههای گیاهی این نقشمایه را بیشتر آشکار میکنند. همچنین خم شدگی سر اسلیمیها را برگرفته شده از شکل درخت سرو در نظر میگیرند. مفهوم این نقشمایه رویش، زایش و رشد بیکران گیاهان و جهان طبیعت است. همچنین بعضی از پژوهشگران پیچشهای اسلیمی را شکل تجرید یافته حرکت و چرخش اندام جانور اسطورهای اژدها و یا مار دانستهاند. برخی مفردات نقش اسلیمی که به این جانوران شباهت دارند بر اساس همین شباهت نامگذاری شده اند مانند اسلیمی ماری و اسلیمی دهان اژدری. 

 

 

برخی پژوهشگران ریشه این نقشمایه را نقش اسطورهای درخت زندگی با پیشینهای کهن در هنر ایران میدانند و اسلیمی را نمادی از درخت مقدس زندگی، درخت دورکننده غم، در نظر می‌‌گیرند. درختی پر شاخ و برگ که تخم همه گیاهان در آن نهاده شده است و آشیانه سیمرغ است. در مینوی خرد، کتابی به جایمانده از ایران باستان، آمده است که هرگاه سیمرغ از این درخت برخیزد هزار شاخه از آن درخت برویَد و چون بنشیند هزار شاخه از آن بشکند و تخم آن پراکنده شود. (مینوی خرد،70:1385). همانگونه که درخت زندگی آشیانه سیمرغ است، اسلیمی را می توان آشیانه هنر ایرانی دانست. هر بار یکی از هنرهای ایرانی از این درخت برفراز میشود هزار شاخه جدید از اسلیمی میروید و هنرهای ایرانی را مشحون از زیبایی و خیال میکند. بی سبب نیست که دیدار هنرهای ایرانی غم را از دل می زداید.

جمله کلیدی: اسلیمی آشیانه سیمرغ هنر ایرانی است. هر بار سیمرغ هنر  از این درخت برفراز می شود هزار شاخه جدید از اسلیمی می روید و هنرهای ایرانی را مشحون از زیبایی و خیال می کند.

واژهشناسی اسلیمی

به نظر میرسد واژه اسلیمی نخستین بار در عرضه داشت جعفر بایسنقری، رییس کتابخانه سلطنتی و خوشنویس مشهور مکتب هرات دوره تیموری، در سال های 830-831 ه.ق. به کار رفته است. عرضه داشت جعفر بایسنقری نوعی گزارش کار هنرمندان از سوی او به عنوان رییس کتابخانه سلطنتی برای بایسنقر میرزا شاهزاده تیموری است. در این عرضه داشت درباره مولانا قوام الدین تبریزی جلدساز آمده است که وی مشغول ساختن جلد شاهنامه بایسنقری است و «روی جلد شاهنامه را حاشیه اسلیمی مکمل کرده است...».(پارسای قدس، 43:1356و49)

 

در مورد منشا واژه، قطب الدین محمد قصهخان واژه اسلیمی را برآمده از واژه اسلامی در نظر میگیرد و آن را در برابر طرح ختایی، که منشا آن را سرزمین ختا(ختن:چین) میداند، طرحی مربوط به دین اسلام و "نقشمایه اصل" و برترین نقش معرفی میکند.(قاضی احمد قمی، 1383) او ایجاد نقشمایه اسلیمی را به حضرت علی(ع) نسبت میدهد و به نوعی معجزه تشبیه میکند:

خطا پیشگان ختایی نژاد   نمودند نقش نخستین سواد

بدعوی یکی صفحه آراستند   نظیرش زشاه رسل خواستند

نه از نقش آراسته یک ورق   که پر کرده از لاله و گل طبق

ببردنش از عین کافردلی   بدعوی سوی شاه مردان علی

چو شاه ولایت بدید آن رقم     باعجاز بگرفت در کف قلم

رقم کرد اسلامیِ دلربای     که شد حیرتافزای اهل ختای

چو آن اصل افتاد در دستشان    بشد نقش های دگر پستشان

مرزبان درباره ریشه واژه اعتقاد دارد: »لغت اسلیمی، مغلوب کلمه «اسلامی» است. شیوهای از طراحی با شکلهای دقیق هندسی و نقشهای گیاهی ساده شده استیلیزه و قراردادی و دور از طبیعت، انتزاعی با پیچ و خمهای متقاطع و موزون و مکرر  دارای ساقه میانی است که در طول آن خطوط خمیده با یک آهنگ مرتب به هم میپیچد» (مرزبان، 68:1365).

در متون غربی برای این نقش منشایی عربی در نظر گرفته میشود. در دوره قرون وسطی برای اسلیمی از واژه مغربی استفاده شده است و از سده شانزدهم به بعد واژه آرابسک به کار رفته است.(پاکباز،27:1390).‌‌‌‌‌‌‌ در نهایت برخی اطلاق نام اسلیمی به این نقشمایه را به دلیل کاربرد فراوان این نقش در هنرهای اسلامی در نظر میگیرند. با این حال میتوان با توجه به شواهد تاریخی که منشاء این طرح را ایران نشان میدهند، این واژهشناسی ها در مور نقش اسلیمی را اشتباه دانست. 

اسلیمی در تاریخ هنر ایران

نقشمایه اسلیمی را می توان پرکاربردترین نقشمایه در هنر ایران به ویژه در هنر دوره اسلامی دانست. از نظر تاریخی نخستین نمود های این نقشمایه در هنر ایران به پیش از تاریخ باز میگردد. یعقوب آژند مینویسد آنچه که امروز طرح اسلیمی نامیده میشود تکامل یافته نقشمایههای مختلف ادوار تاریخی ایران است که پیشینه آن را میتوان در آثار سفالی هزاره چهارم پیش از میلاد ایران جستوجو کرد.(آژند، 57:1390). این نقش در ادوار هخامنشی، اشکانی و به ویژه ساسانی کامل شده و به دوره اسلامی منتقل شده است. تزیینات روی ظروف و همچنین بناهای دوره ساسانی نمونههای تکامل یافتهای از این نقش را در دوران پیش از اسلام نشان میدهند.

 

بشقاب فلزی، مربوط به دوره ساسانی، با پیچشهای اسلیمی و ختایی 

جمله کلیدی: ریشه نقشمایه اسلیمی به هنر در ایران باستان باز میگردد.

در دوره اسلامی نقشمایه اسلیمی در هنر کاربرد بیشتری پیدا می کند. از هنرهای مربوط به کتاب آرایی، تذهیب و نگارگری و خوشنویسی تا کاشیکاری، فلزکاری، تزیینات بنا، منسوجات و فرش ها نقشمایه اسلیمی در همه آثار هنری حضوری پر رنگ دارد. این نقشمایه گاه به صورت منفرد ولی به ویژه از قرن هفتم ه.ق. به بعد، به صورت ترکیب شده با سایر اصول تزیینی به ویژه نقشمایه ختایی در آثار هنری دیده میشود. در ترکیب با ختایی، نقشمایه اسلیمی معمولا ساختار اصلی طرح را شکل میدهد که گل ها و برگ های ختایی بر بنیاد آن قرار میگیرند. بر این اساس اسلیمی نمودار شکل درخت است با ساقه و پیچ و خم های شاخههای ستبر و ختایی طرح گیاهان است با ساقه ها، گل ها، برگ ها و غنچه های ظریف تر. 

اسلیمی در یک سیر تحول از قرون اولیه هنر اسلامی تا دوره صفوی کاملتر، پیچیدهتر و ظریفتر شده است. از دوره ایلخانی به دوره تیموری اسلیمی ظرافت بیشتری پیدا کرد و ریزنقشهای آن و پیچیدگی و ظرافت آن افزایش یافت. در دوره صفوی اسلیمی هویت شاخصی یافت و با ترکیب با مذهب تشیع جایگاهی خاص در هنر این دوره حاصل نمود .در منابع این دوره اسلیمی به عنوان اصل نخست هنرهای تزیینی ایران مورد تاکید قرار گرفت. از دوره صفوی به بعد اسلیمی به نوعی نقشمایه و نماد هویت ایرانی در هنر تبدیل شده است. 

اسلیمی در هنر معاصر ایران

نقشمایه اسلیمی در هنر دوره معاصر ایران نیز حضوری چشم گیر دارد و یکی از عناصر زیبایی آفرین به ویژه در صنایع دستی معاصر ایران همین نقشمایه است.  امروزه این نقشمایه به عنوان یک طرح اصلی در فرش ها به کار میرود و در اکثر خانه های ایرانی این نقشمایه در قالب قالی حضور دارد. همچنین صنایع دستی مختلف مانند سفال و سرامیک و منسوجات از این نقشمایه به عنوان نقشمایه تزیینی استفاده میکنند. 

 

منابع:

-آژند، یعقوب،(1390)هفت اصل تزیینی هنر ایران، تهران: نشر پیکره.

-پاکباز، رویین(1390) دایرهالمعارف هنر، تهران: نشر فرهنگ معاصر.

-پارسايقدس، احد،(1356) «سنديمربوط بهفعاليتهايهنريدورة تيموريدر كتابخانة بايسنقريهرات‌»، نشریه هنر و مردم، شماره175.

-پوپ، آرتور(1355)، هنر ایران درگذشته و آینده، مترجم:عیسی صدیقی، تهران: انتشارات مدرسه عالی خدمات جهانگردی واطلاعات.

-قاضی احمد قمی(1383)گلستان هنر، تصحیح احمد سهیلی خوانساری، تهران: انتشارات منوچهری.

-مرزبان، پرویز(1365)، دایره المعارف فارسی، تهران: انتشارات سروش.

-مینوی خرد(1385) ترجمه احمد تفضلی، تهران: توس.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *